دکتر امینی

مغز سالم در بدن سالم

همجنس‌بازی که نمی‌تواند درباره گل‌هایی که دوست دخترش به او داده است صحبت کند یا مرد همجنس‌بازی که نمی‌تواند درباره سفر عاشقانه‌ای که برای شریک زندگی‌اش برای جشن گرفتن 10 سالگی برنامه‌ریزی می‌کند صحبت کند، از مبادلات عادی کنار گذاشته می‌شوند.

علاوه بر این، ناتوانی آنها در شرکت در صحبت های کوچک اداری ممکن است توسط دیگران به عنوان فحاشی، کمرویی یا بی ادبی خوانده شود. اگر همکاران اداری مشکوک به همجنس بودن فرد غیر ارتباطی باشند، ممکن است از پرسیدن سؤالات شخصی از او اجتناب کنند و در نتیجه در سکوتی تبانی کنند که در نهایت نشان می دهد که همجنسگرایی برای بحث شرم آور است.

و برای همجنس‌گرایان که سعی می‌کنند هویت جنسی خود را پنهان کنند، صحبت نکردن در مورد آن ساده‌تر است. این پویایی چرخه‌ای از سکوت همجنس‌گرا هراسی را ایجاد می‌کند که تغییر آن بسیار دشوار است. در واقع، این فرد ممکن است برای سازمانی کار کند که سیاست ضد تبعیض آمیزی برای گرایش جنسی ندارد، در یکی از بسیاری از ایالت هایی که فاقد قانون ضد تبعیض نیز هستند، و در نتیجه ممکن است در صورت خروج، با از دست دادن معیشت خود مواجه شود.

در بسیاری از محل های کار در ایالات متحده، اخراج شخصی به دلیل همجنس گرا بودن قانونی است. کمربند کتاب مقدس بیان می‌کند: 106 << «آنها نمی‌دانند من کی هستم» سیاست‌های عدم تبعیض در سراسر ایالتی ندارند که از لزبین‌ها و مردان همجنس‌گرا مانند کسانی که در دیگر بخش‌های سیاسی مترقی‌تر کشور هستند محافظت کند.

حالت‌های کمربند پویایی کمد سمی را تقویت می‌کند: افراد همجنس‌گرا هراس معتقدند که نگرش‌های منفی آنها در مورد اقلیت‌های جنسی قابل توجیه و حمایت است، دگرجنس‌گرایان بی‌تفاوت یا خوش‌نیت نادیده گرفتن مسائل مربوط به حقوق همجنس‌گرایان را آسان می‌کنند، همجنس‌گرایان با کمد دست و پنجه نرم می‌کنند، و همه.

از صحبت کردن در مورد آن احساس ناراحتی می کند. عدم توانایی در مورد گل ها یا سفرهای دریایی به اندازه کافی بد است، اما زوج های همجنس گرا در محل کار با دوراهی های بسیار بدتری روبرو هستند. فرض کنید جنیفر، شریک زندگی کارولین، مبتلا به سرطان سینه است. چگونه کارولین مرخصی مورد نیاز خود را برای مراقبت از جنیفر بدون افشای وضعیت رابطه اش دریافت می کند؟

بیایید این را با تجربه‌ای مقایسه کنیم که یک زن دگرجنس‌گرا از بیماری و مرگ شوهر ۲۵ ساله‌اش در محل کارش تحمل می‌کند. احتمالاً از طرف سرپرست و همکارانش حمایت عاطفی و مادی زیادی به او می شود. درخواست او برای مرخصی درک خواهد شد، و امیدوارم تسهیل شود. مردم احتمالاً انتظار کمتری از بازده کاری کلی دارند و برای او غذا می آورند.

مگر اینکه عموماً او را دوست نداشته باشند، و شاید حتی در آن زمان، با پیشنهادات واقعی کمک از طرف همه در محل کارش مواجه شود، مانند: «اوه لیزا، من برای کارل خیلی متاسفم، آیا کاری وجود دارد که بتوانم برای حمایت از او انجام دهم؟ ” زیرا مسلماً همه مشروعیت ازدواج دگرجنس گرا را می شناسند و برای زنی که همسرش را به دلیل سرطان از دست می دهد احساس وحشتناکی دارند.

اما، اگر کارولین با شرایط مشابهی روبرو شود، به احتمال زیاد هیچ حمایت قابل مقایسه ای از سوی همکاران، سرپرستش یا موسسه دریافت نخواهد کرد. علاوه بر استرس از دست دادن شریک محبوبش، کارولین ممکن است نگران باشد که او نیز شغل خود را از دست بدهد. کارولین به اندازه لیزا به حمایت نیاز دارد و سزاوار آن است.

اندیشیدن این بی عدالتی سمی آزاردهنده است زیرا بهترین ویژگی های انسانی ما یعنی شفقت، مراقبت و ارتباط را نقض می کند. تنش‌های روابط زمانی که امی با شریک زندگی‌اش استیسی مشکلاتی را پشت سر می‌گذاشت، احساس می‌کرد کسی را ندارد که بتواند در مورد آن صحبت کند. امی نگران بود که اگر این بخش از زندگی خود را به اشتراک بگذارد، ممکن است خانواده، دوستان و همکارانش را ناراحت کند.

او احساس می کرد که از بحث کردن در مورد مسائل در محل کار خود محدودیت دارد زیرا در آنجا بسته بود، اما همچنین احساس می کرد نمی تواند در مورد آنچه که با والدینش و برخی از دوستانش که از رابطه او با استیسی می دانستند صحبت کند. امی توضیح داد که برای کامل بودن احساس فشار می کند - برای اثبات اینکه روابط همجنس گرا به اندازه روابط دگرجنس گرا معنادار و معتبر هستند: "آنها نمی دانند من کی هستم" >> 107 وقتی استیسی و من شروع به مشکلات کردیم.

من واقعاً احساس نمی کردم کسی هست که بتوانم با او صحبت کنم. وقتی از هم جدا شدیم، اینطور بود که "خب چه اتفاقی افتاد؟" چون هیچ‌کس نمی‌دانست که ما با مشکلاتی روبرو هستیم، زیرا من احساس نمی‌کردم آنها واقعاً می‌خواهند در مورد آن چیزی بشنوند. در حالی که فکر می‌کنم اگر در یک رابطه دگرجنس‌گرا قرار می‌گرفتم، می‌دانید که من و باب، صحبت کردن در مورد مشکل بسیار آسان بود.

ما واقعاً نمی‌توانستیم صحبت کنیم، و این جدایی ایجاد می‌کند و می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند. امی فاقد حمایت اجتماعی برای کمک به پردازش چالش های رابطه اش با استیسی بود. در جوامع، خانواده‌ها و مناطق همجنس‌گرا هراسی، وقتی تنش‌های روابط عادی پدیدار می‌شود، برای زوج‌های همجنس بسیار آسان است که از هم جدا شوند.

درمانگر لزبین، بتی برزون، به طور گسترده در مورد چالش های منحصر به فرد زوج های همجنس گرا نوشته است. پیام اصلی کتاب شرکای دائمی برزون برای زوج‌های همجنس‌گرا این است که در روابط خود «دائم بودن» را در نظر بگیرند: زمانی که ارزش خارجی کمی وجود دارد یا وجود ندارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی